سفرنامه مالزی 3

ساخت وبلاگ

راجش اصالتا هندی است ولی هرگز هندوستان را ندیده است. 35-36 ساله و هنوز زندگی را آنطور که باید جدی نگرفته. برای دل خودش نقاشی می کشد و گاهی نمایشگاه نقاشی می گذارد. از نظر رفتاری هم یک جورهایی از مرحله پرت است. یک گیجی و بی خیالی بامزه ای دارد.

روز دوم اقامتم در مالزی است. پیام می دهد که »پس کی می رسی کوالالامپور؟«خبر می دهم که رسیده ام! قرار می گذاریم برای فردا صبح. با ماشین می آید دم هتل. مرا که می بیند چشم هایش را گشاد می کند و می گوید: »رها خودتی؟« لبخند می زنم و تصدیق می کنم. با حالت دو می آید نزدیک تعظیم می کند مثل شوالیه ها خم می شود و دستم را که برای دست دادن جلو برده ام می بوسد و با آن لهجه هندی عجیب غریبش می گوید:

-my lady… you are much more beautiful than your pictures...

از این حرکتش رسما شوکه می شوم. چند لحظه با قیافه شوک زده نگاهش می کنم و بعد می زنم زیر خنده... بله! هندی ها به اندازه همان فیلم های بالیوود احساساتی اند! به خاطر تاخیرم عذر خواهی می کنم. سوار ماشین می شویم و می رویم برای صبحانه...


نام نوشیدنی; teh tarik که یک نوشیدنی محبوب مالایی است و غذا هم mee goring mamak

می گوید که امروز کلاس مدیتیشن دارد و اگر دوست دارم می توانم همراهش بروم و چه چیزی بهتر از این؟!

Bodam  یک دختر کره ایست که مراحل contraction meditation  را پله پله طی کرده و حالا به عنوان راهنما دیگران را هدایت می کند. علاوه بر او عموی راج هم انجاست. برایم توضیح می دهند که چگونه کانتراکشن مدیتیشن شما را به شعور نامحدود جهان متصل کرده و باعث از بین رفتن اضطراب و نگرانی شده و در نهایت شما را با خودتان و دیگران به صلح می رساند. بعد همان طور که بودام توضیح می دهد اولین جلسه مدیتیشن را برایم برگزار می کنند که بسیار لذت بخش و تسکین دهنده بود...

بعد از یکی دو ساعت خداحافظی می کنیم و می رویم داخل شهر. جایی که برج های دوقلوی پتروناس -نماد کوالالامپور- ابهت خاصی به این شهر بخشیده.

البته ما در روشنایی روز رفتیم ولی عکس هایی که در شب گرفتم دیدنی تر است. فواره هایی که می بینید هم هر نیم ساعت با اهنگ جدیدی به رقص می ایند که بسیار دیدنی است. آن عقب تر ها هم استخری است کم عمق که مردم در آن آب بازی می کنند. ما هم کفش هایمان را کندیم و کمی در آب راه رفتیم.

داخل برج در طبقه اول خانه کوچکی به سبک خانه های قدیمی مالزی ساخته شده تا گوشه ای از فرهنگ آن به مردم نشان داده شود.

در فاصله ای نه چندان دور از برج های پتروناس این معبد چینی قرار دارد.

تصویری از مجسمه های داخل معبد

قدر مسلم ان که چنین جایی را باید با یک چینی رفت نه یک هندی مسیحی که حتی نمی داند بودا خداست یا فرستاده ی خدا (((:

ادامه دارد...

دل پیچه...
ما را در سایت دل پیچه دنبال می کنید

برچسب : سفرنامه,مالزی, نویسنده : 1aftabparastb بازدید : 137 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 4:32