دل پیچه

متن مرتبط با «خدای من کجایی» در سایت دل پیچه نوشته شده است

دکوراسیون داخلی منزل؛ شیکترین ایدههای دکوراسیون خانه

  • دکوراسیون داخلی منزل؛ شیکترین ایدههای دکوراسیون خانه تابلو و قابی که برای زیبایی دکوراسیون خانه انتخاب میکنید نیز باید هماهنگ با سبک اصلی دکوراسیون خانه و دیگر اجزا بوده و در جهت تکمیل آنها به تم کافی شاپ کار گرفته شود. عنصری از دکوراسیون داخلی که بیشتر از همه جلوی دید افرادی که وارد خانه میشوند قرار گرفته و جلب توجه میکند، دیوار است. به همین دلیل رنگ دیوارها از مهمترین عناصر در زیبایی دکوراسیون داخلی منزل خواهد بود. رنگ، بافت و طرحی که روی آنها به کار میرود، تاثیر زیادی در طراحی و جذابیت فضا داشته و باید هماهنگ با طرح و رنگ دیگر اجزای دکوراسیون خانه انتخاب شود. حتی میتوان با انتخاب رنگ و طرح مناسب، فضای خانه را بزرگتر جلوه داد یا نواقص آن را پوشاند. فرشها و قالیچهها نقش بسیار مهمی در زیبایی دکوراسیون داخلی منزل داشته و همزمان وسیلهای کاربردی نیز به حساب میآیند. فرشهای باکیفیت معمولا قیمتهای نسبتا بالایی دارند، به همین دلیل در بیشتر مواقع، انتخابی دائمی یا طولانی مدت خواهند بود، در نتیجه باید دقت زیادی در انتخاب و خرید آنها به خرج داد. چگونه میز ناهارخوری مناسب با چیدمان منزل را انتخاب کنیم؟ میز ناهارخوری یکی از عناصر اساسی در دکوراسیون هر خانه است که غالبا در دو بخش سالن پذیرایی یا در آشپزخانه از آن استفاده میشود. درحال حاضر تولید انواع میز ناهارخوری در طرحها و رنگهای متنوع، سبب شده تا مشتریان در خرید میز ناهارخوری متناسب با دکوراسیون منزل خود دچار سردرگمی شوند. پیش از اقدام به خرید میز نهارخوری ، یک مکان مناسب در سالن پذیرایی یا آشپزخانه را برای قرار دادن میز انتخاب کنید. دقت داشته باشید که تناسب متراژ این فضا با ابعاد میزی که خریداری میکنید، تاثیر بسیاری در جلوه میز موردن, ...ادامه مطلب

  • من از بیگانگان هرگز ننالم

  • گم شده ایم... به همین سادگی! نمی دانیم چه می خواهیم. "حق" واژه مضحکی بیش نیست! و چه بی خردانه پیر سپید موی زیبا لبخندمان، که شوق روییدن و جوانه زدن "امید" را در دل هایمان زنده کرده بود، مغرورانه می نگرستم که می آید و انتقام 88 را می گیرد! نمی دانستم هنوز چیزی نگذشته می رسیم به آنجا که از دشمنان برند شکایت به دوستان/ چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم؟!! رو سیا, ...ادامه مطلب

  • من از آن روز که در بند توام آزادم

  • من از آن روز که دربند توام آزادم پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند در من از بس که به دیدار عزیزت شادم خرم آن روز که جان می‌رود اندر طلبت تا بیایند عزیزان به مبارک بادم من که در هیچ مقامی نزدم خیمه انس پیش تو رخت بیفکندم و دل بنهادم دانی از دولت وصلت چه طلب دارم هیچ یاد, ...ادامه مطلب

  • دخترک من

  • از همان صبح که از خواب بیدار می شوم آن روی خوبم است! گلویم درد می کند و نوید سرماخوردگی اساسی می دهد. حالا هم که تب دارم و حالم بد است. می گردم یک بروفن پیدا می کنم. فایده ندارد. به داروخانه کوچک خانگی ام مراجعه می کنم ببینم کَرَمش چقدر است. دنبال یک مسکن خوبم...و موقع بیرون آوردن شیاف های دیکلوفناک دچار دوگانگی می شوم که آیا واقعا حالم آنقدر بد هست که دست به دامن چنین راه های –از دیدگاه خود بنده- منافی کرامت انسانی شوم یا نه؟ و عصبانی می شوم که این دانشمندان فارماسیوتیکس چه غلطی می کنند که هنوز راه شرافتمندانه تری برای انتقال دارو به بدن پیدا نکرده اند؟؟ بی خیالش می شوم و دست آخر یک قرص ریزاتریپتان –سلام و درود به ارواح طیبه سازنده اش- مشکل را حل می کند... از سر کار که برمی گردم می خوابم روی تخت و پتو را تا خرخره می کشم بالا. سرم که بهتر می شود یلدا را صدا می زنم و می گویم برود لپ تاپم را بیاورد، روشن کند، فلشم را هم از توی جیب پالتویم در بیاورد و به آن متصل کند، آماده که شد آن را بگذارد بالای تخت، مرا ببوسد و از اتاق برود بیرون. سر و صدا هم نکند که اصلا اعصاب ندارم...! تمام مدتی هم, ...ادامه مطلب

  • از صحن خانه تا به لب بام از آن من/ از بام خانه تا به ثریا از آن تو

  • خانه مادربزرگ بودیم. خاله چند کیلو سبزی خریده بود. بزرگ ترها سبزی پاک می کردند و من و دختر خاله هم سالاد درست می کردیم و حرف های خاله زنکی می زدیم و راجع به چیزهایی که هیچ ربطی به هیچ کداممان نداشت اظهار نظر می کردیم! :))) مخصوصا که این اواخر یک اتفاق جالبی افتاده که شنیدنش خالی از لطف نیست: زن عموی مادرم زن دوست داشتنی بود. با چشم های درشت خیلی آبی! دو سال پیش در اثر یک بیماری که آخرش هم نفهمیدیم چه بود فوت کرد. عمو یک گاوداری بزرگ داشت/دارد. به عبارتی هم پولش از پارو بالا می رفت/ می رود... سن و سالی ازشان گذشته بود و جدا از علاقه ای که به نظر می رسید به همسرش داشته باشد، عادت به این که یک عمر کسی برایش سفره بیندازد و جمع کند و رخت چرک هایش را بشوید و اتو کند و خانه اش را ترگل ورگل کند و ... باعث شد بعد از فوت همسرش مثل اسپند روی آتش شود. می گویند چند ماهی مثل ابر بهار می بارید. هر 5 تا فرزند عموی نادیده ما هم گویا رفته اند سر خانه زندگی شان. این شد که در نهایت به 5 ماه نرسید که عمو ازدواج کرد. زن عموی جدید یک جورهایی عجیب و غریب بود و تا مدت ها نقل مجلس شده بود. ولی زن بدی به نظر نم, ...ادامه مطلب

  • دوستان من... عزیزانم...

  • به خودم اجازه می دهم چنین نصیحتی را به همه اعم از پیر و جوان، کوچک و بزرگ داشته باشم که شده از کارتان بزنید، فرش زیر پایتان را بفروشید، از ساعات فراغتتان بزنید یا هر چیز دیگر... بروید و یک زبان خارجی (ترجیحا غربی) را تمام و کمال و با تسلط کامل بیاموزید! هدفتان این باشد که مثل بلبل بلدش باشید! زبان یک هنر است. بروید و یاد بگیرید و لذت ببرید و یک دنیای جدید را به روی خودتان بگشایید... حیف است به خدا!   , ...ادامه مطلب

  • خدای من

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ,خدای من,خدای من خداییست,خداي من,خدای من کجایی,خدای من دوستت دارم,خدای من کمکم کن,خدای من بهشتی دارد,خدای من کجاست,خدای من تو را قسم,خداي من كمكم كن ...ادامه مطلب

  • من و همکار

  • فکر می کنم قبلا هم راجع به این موضوع نوشته ام ولی چی شد که باز صحبتش باز شد؟ بحثی که با یکی از همکارانم داشتم. ایشان می شود گفت رفیق فایریک ماست توی اداره. یا شاید رفیق فابریک ما بود! صبح ها با هم صبحانه می خوردیم و روزهایی که به خاطر بچه هایش مرخصی می گرفت گاها بنده کارش را کاور می کردم. دیروز آمده راجع به یک موضوعی نظر بنده را می پرسد و به قولی دارد مشورت می گیرد. من هم صادقانه نظرم را می گویم. بعد برگشته به بنده می گوید: "من الان دوازده سال سابقه ی کار دارم. شاید اوایل مثل شما فکر می کردم ولی الان به این نتیجه رسیدم که نباید این طور برخورد کنم. شما هم سنت ب, ...ادامه مطلب

  • مکالمه من و طوطیم وقتی با جفتش چپیدن(!) تو لونه چوبیشون!

  • - توتو جان؟ - ... [سکوت!] - پسر مامان؟ - ... - عزیزم؟ - ... - بچه؟ - ... - عشق مامان؟ - ... [یه صدای ضعیف کوچولو از اون ته، با کلی ناز:]... توتو - [من در حالیکه ذوق مرگ شدم:] جووووووونم 3> 3> 3> - [باز یه صدای کوچولو:] جووون و مکالمه در همین جا به دلیل غش و ضعف بنده به پایان می رسه. پ.ن: داشتم اینو واسه یکی از دوستام تعریف می کردم. دوستم می گه:" عزیزم خیلی خوشحال نباش جوابتو می ده... شاید می خواد زودتر از شرت راحت شه. ول کنم نیستی آخه!" ^_^,مکالمه من و عشقم,مکالمه من و اقامون,مکالمه من و دوست دخترم,مکالمه من و خدا,اجراء مكالمات من واتس اب,مكالمه من الغربه بين ام وابنها,مكالمات من واتس اب,مكالمات ونت من سوا,مكالمه من طرف واحد,مكالمه مسروقه من وزارة الداخليه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها